احمدی نژاد چوب کدام کارش را می خورد؟
پنجشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۳۶ ب.ظ
رجا: امیر حسین ثابتی در صفحه گوگل پلاس خود نوشت:
این
مطلب را نخستین بار سه سال قبل در مرداد ۱۳۹۱ نوشتم، بار دوم به مناسبت
محکومیت محمد رضا رحیمی در بهمن ۹۳ آن را باز نشر دادم و حالا دیروز که خبر
بازداشت حمید رضا بقایی دیگر معاون احمدی نژاد منتشر شده است، احساس می
کنم بازخوانی آن خالی از لطف نیست چون حرف دل خیلی از کسانی که سال ۸۴ و ۸۸
برای روی کار آمدن احمدی نژاد خون دل خوردند اما احمدی نژاد هیچ گاه
نقدهای مشفقانه آنها را در این باره نشنید در این چند خط آمده است. هر چند
معتقدم بزرگ ترین بازنده این کارها خود احمدی نژاد بود و امروز اوست که
بیش از هر کس دیگری چوب انتخاب غلط اطرافیانش در چهار سال دوم را می خورد.
و اما اصل یادداشت:
رییس
جمهور در دیدار اخیر خود با دانشجویان، در پاسخ به انتقاد چند تن از
دانشجویان که از جدایی وی و گفتمان سوم تیر سخن گفته اند، اظهار داشته: "دل
احمدینژاد هم برای هواداران سوم تیریاش تنگ شده است و در آرزوی یاران ۸۴
خود هستم"
این
سخن احمدی نژاد اگرچه نوستالژیک و تا حدی امیدوار کننده است اما واقعیت
این است که نگاهی به تغییر و تحولات اطرافیان رییس جمهور طی ۷ سال گذشته
نشان می دهد، هیچ گاه سوم تیری ها احمدی نژاد را رها نکردند، بلکه احمدی
نژاد آنها را کنار گذاشت.
پرویز
فتاح، مسعود میرکاظمی، کامران باقری لنکرانی، پرویز داوودی، محمد حسین
صفار هرندی، محمد سلیمانی، زهره طبیب زاده و ... کدام شان استعفا دادند یا
از رییس جمهور خواستند در دولت نباشند؟
و
در مقابل اضافه شدن حمید بقایی، سعید مرتضوی، محمد رضا رحیمی و ... در
حلقه اول رییس جمهور و افرادی مانند ملک زاده، ترکان، شافعی، محسنی بندپی و
... در سطح خردتر دولت که از قضا "سابقه" همه شان نیز نشان می داد هیچ گاه
از جنس سوم تیر نبوده و نیستند، چه توجیهی دارد؟
بخواهیم
یا نخواهیم، احمدی نژاد با همه اشتباهاتش همچنان از خیلی از اصولگرایان یک
سر و گردن بالاتر است اما وقتی احمدی نژاد ۹۱ را با ۸۴ مقایسه کنیم، باید
اذعان کرد که تغییرات بنیادین و ماهوی پیدا کرده است؛ مگر همچنان در زمره
یاران مهندس مشایی! باشیم و چشم ها را بسته و فریاد بزنیم احمدی نژاد همان
احمدی نژاد سوم تیر است و هر کس هم این را نمی گوید، از دولت بریده و در
پازل هاشمی بازی می کند!
احمدی
نژاد ۸۴ که بارها تاکید کرده بود "اگر اطرافیانش هم کوچکترین خطایی کردند
باید با آنها برخورد شود" تا احمدی نژاد سال ۹۰ که کابینه خود را خط قرمز
اعلام میکند تفاوتی ندارد؟ و آیا نباید سوال پرسید که منطق خط قرمز تعیین
کردن برای کسانی که ممکن است متهم باشند و باید با آنها برخورد قانونی صورت
گیرد، در کجای گفتمان ناب انقلاب و سوم تیر تعریف شده است؟
احمدی
نژاد باید توضیح دهد بعد از کنار گذاشتن سوم تیری ها از کابینه خود، چرا
بسیاری از افرادی را که در کابینه جدید جای داد، افرادی بودند که در مسایل
مختلف مورد اتهام بودند؟ مورد اتهام بودند البته به معنای مجرم بودن نیست،
ممکن است کسی در مورد یا مواردی مورد اتهام باشد اما در دادگاه از خود دفاع
کند و تبرئه شود، اما اصرار احمدی نژاد بر کنار گذاشتن سالم ترین و بی
حاشیه ترین افراد کابینه و در مقابل افزودن افرادی که در موضوعات مختلف
مورد اتهام های پر رنگ بودند، با کدام منطق صورت گرفت؟
آیا این رفتار رییس جمهور با هشدار تاریخی رهبر معظم انقلاب به وی در شهریور ۸۷ تطابق داشت:
«یک
توصیه ى دیگر این است که بهانه هم دست دیگران ندهید. من مىبینم متأسفانه
گاهى بهانه هایى هم از طرف خودِ شما داده میشود که این را هم بایستى توجه
کنید که بهانه هم دست دیگران ندهید؛ مراقبت کنید؛ حزم کنید. و گفت: "اتّقوا
من مواضع التّهم" ... براى خودتان و براى دولت مسئله درست نکنید.»
در
مجموع به نظر می رسد جدایی تلخ احمدی نژاد از سوم تیری ها، بیش از همه به
ضرر خود او بود و تحولات یک سال آینده این مساله را بیشتر نشان خواهد
داد...
۹۴/۰۳/۲۱